افطار کبود 1
هر آسایشگاه فعالیت های فرهنگی خاص خود را دارد. برخی به آموزش قرآن و قواعد تجویدی آن می پردازند و بعضی نیز به نهج البلاغه توجه دارند و برخی به آموزش زبان عربی یا زبان های بیگانه مشغولند. همه این فعالیت ها در خفا و استتار کامل صورت می گیرد چرا که عراقی ها به این فعالیت ها حساسند. بچه های آسایشگاه 19 در نظر داشتند که دعای کمیل را تفسیر کرده و بچه ها را به مضمون آن آگاه کنند. از این موضوع استقبال شد. موضوع به مدیریت آقا حسین (حسین علی) رحیمی دنبال شد. آقا حسین اهل اصفهان بود و گفته می شد طلبه است و الحق آدم با معلوماتی بود و خیلی از فعالیت های فرهنگی و سیاسی قاطع را با کمک دیگر دوستان توانمندی همچون آقای فاضلی نیا و اصغر آقای امینی و آقا مهدی علی عسکری، علی آقای بخشی زاده و آقایان ربیعی و مطیعیان و دیگران هدایت می کردند. تصمیم گرفته شد 60 نفر آسایشگاه به شش گروه ده تایی تقسیم شوند و سرگروه ها، آموزش ها را دریافت کرده و به گروه خود منتقل کنند تا بدین ترتیب از تجمع افراد که حساسیت برانگیز بود اجتناب شود. بچه ها به انجام برخی مستحبات پایبند بودند و از جمله آنها روزه گرفتن دوشنبه و پنجشنبه ها بود. دوستان علیرغم کمبود جیره غذایی سعی می کردند با تقویت بنیه معنوی خود، ضعف بنیه جسمی را بپوشانند. آن روز نیز پنجشنبه بود و من روزه بودم. غروب سوت داخل باش نواخته شد و ما نیز در آسایشگاه مستقر شده منتظر آمارگیری عراقی ها شدیم.
.jpg)
ادامه دارد ...
نظرات شما عزیزان: